شماره ٥١٣: گر ذوق طلب کنى ز ما جو
غزلستان ::
شاه نعمتالله ولی ::
غزليات - بخش دوم
گر ذوق طلب کنى ز ما جو
بگذر ز خود و برو خداجو
در بحر به عين ما نظر کن
آنگاه درآ و ما به ما جو
ما دردى درد نوش کرديم
با درد درآ ز ما دوا جو
از ما بشنو نصيحتى خوش
نيکى کن و نيکيش جزا جو
دهقانى کن مکن گدائى
از کسب حلال خود نوا جو
گر طالب علم کيميائى
از خاک سياه کيميا جو
رو روح بگير و جسم بگذار
بگذر ز کدورت و صفا جو
با شمس و قمر نديم مى باش
از هر دو مراد دو سرا جو
مستيم و حريف نعمت الله
در مجلس او بيا مرا جو
نظرات نوشته شده