شماره ٥٣٩: درين دريا درآ با ما و عين ما به ما مى جو

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
درين دريا درآ با ما و عين ما به ما مى جو
چه مى جوئى ازين و آن خدا را از خدا مى جو
عجب حالى است حال ما که گه موجيم و گه دريا
بهر صورت که بنمايد از آن معنى ما مى جو
خرابات است و رندان مست و ساقى جام مى بر دست
حريفى گر همى خواهى بيا آنجا ز ما مى جو
به عشقش گر شوى کشته حيات جاودان يابى
چو جانت زنده دل گردد ز جانان خونبها مى جو
درآ در بزم سرمستان مى جام فنا بستان
بنوش آب حيات ما بقائى زان فنا مى جو
حضور بينوايان است و ما سردار ايشانيم
بيا بنواز ساز ما نواى بى نوا مى جو
بگرد دو سرا گردى که مى جويم مراد خود
بگير آن دامن خود را مراد دو سرا مى جو
اگر درد دلى دارى بيا همدرد سيد شو
حريف دردمندى جو ز درد دل دوا مى جو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید