شماره ٥٧٨: آفتاب حسن او عالم منور ساخته

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آفتاب حسن او عالم منور ساخته
نقش عالم از مثال خود مصور ساخته
در ميان دايره خوش خط موهومى کشيد
صورت قوسين از آن معنى محور ساخته
جمله اعيان عالم مظهر اسماء اوست
عين هر فردى به انعامى مقرر ساخته
يک الف بنوشت و هفت آيت از آن آمد پديد
هفت هيکل حافظ اين هفت کشور ساخته
جود او مجموع موجودات را داده وجود
خاک را کرده نظر آن خاک زر ساخته
خوش حبابى در محيط عشق او پيدا شده
قبه اى بر روى آب از عين ما برساخته
صورت و معنى عالم جمع کرده در يکى
و آن يکى در دو جهان سلطان و سرور ساخته
در ميان آب بنشستيم در درياى عشق
عين ما از آب روى داده خوشتر ساخته
گنج پنهان بود پيدا کرده است بر بى نوا
پادشاه از لطف خود با بى نوا در ساخته
اسم اعظم نعمت الله را عطا کرده به من
بنده اى را سيدى در بحر و در بر ساخته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید