جز يکى نيست در نظر خود کو
وحده لا اله الا هو
او يکى و مراتبش بسيار
به مراتب يکى نگويم دو
بحر ما موج زد به جوش آمد
آب حيوان روان شد از هر سو
جز يکى در يکى نخواهد ديد
هر که در عشق او بود يک رو
هر که عالم به نور او نگرد
هر چه بيند همه بود نيکو
چشم مردم از او منور شد
چون توان ديد ذره اى بى او
شعر سيد به ذوق مى خوانش
قول مستانه خوشى مى گو