شماره ٢٢: عاشق و رنديم و شاهد در نظر

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عاشق و رنديم و شاهد در نظر
دايما مستيم و از خود بى خبر
چشم ما بينا به نور روى اوست
روشن است در ديده اهل نظر
با خودى خود کجا يابى خدا
گر خدا خواهى تو از خود در گذر
جز يکى ديگر نباشد در شمار
آن يکى را در هزاران مى شمر
گر همى خواهى که بينى حسن او
آينه بردار و خود را مى نگر
بسته ام زنار زلفش بر ميان
لاجرم در خدمتش بسته کمر
ز آفتاب سيد هر دو سرا
مى نمايد نعمت الله چون قمر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید