شماره ٦٢٨: درآمد ترک سرمستى که غارت مى کند خانه

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
درآمد ترک سرمستى که غارت مى کند خانه
چنان مست است کز مستى نداند خويش و بيگانه
ز عشقش آتشى افروخت، جان عاشقان را سوخت
وجود ما و عشق او مثال شمع و پروانه
خرابات است ما سرمست و ساقى جام مى بر دست
بهشت جاودان ما بود اين کنج ميخانه
درين بزم ملوکانه نشسته جان و جانانه
نشسته جان و جانانه درين بزم ملوکانه
اگر جان است حيران است اگر دل واله عشق است
و گر علم است نادان است اگر عقل است ديوانه
برو اى عقل سرگردان که من مستم تو مخمورى
سخن از غير مى گوئى مرا با غير پروانه
بيا اى مطرب عشاق و ساز عاشقان بنواز
حريف نعمت الله شو بخوان اين قول مستانه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید