شماره ٤٦٦: جانم فداى جان تو اى جان و اى جانان من

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
جانم فداى جان تو اى جان و اى جانان من
کفر من است آن زلف تو هم روى تو ايمان من
آمد هواى عشق تو گلزار من خندان شده
هر بلبلى برده گلى از گلشن و بستان من
من در ميان با تو خوشم تو در کنار من خوشى
موئى نگنجد در ميان من آن تو تو آن من
رندان بزم خاص من مستند و با ساقى حريف
خمخانه در جوش آمده از مستى رندان من
صاحب نظر دانى که کيست يارى که باشد اهل دل
گنج محبت يافته کنج دل ويران من
از دولت سلطان خود من در ولايت حاکمم
هر کس کجا دستان کند با رستم دستان من
تو سيدى من بنده ام تو خواجه اى و من غلام
دعوى عشقت گر کنم سيد بود برهان من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید