شماره ٤٣٢: گر گدائى کنى تو از سلطان

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
گر گدائى کنى تو از سلطان
پادشاهى کنى چو شاه جهان
گنج عشقش بجو که در دل تست
آنچنان گنج در چنين ويران
نور رويش به چشم ما پيداست
گر چه باشد ز چشم تو پنهان
جام گيتى نما بدست آور
تا ببينى جمال خويش در آن
جان عارف به گرد نقطه دل
همچو پرگار گشته سرگردان
تا گرفتم ميان او بکنار
خوش کنارى گرفته ام ز ميان
فيض از نور نعمت الله جو
گفته سيدم روان مى خوان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید