غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزليات - بخش هشتم بيدل دهلوی
غزلستان
::
بيدل دهلوی
شماره ١: دو را زان در چند در هر دشت و در گرداندم
شماره ٢: دو روزى گو بخون گل کرده باشد چشم نمناکم
شماره ٣: دور هستى پيش از گامى تمامش کرده ايم
شماره ٤: دورى بزمت در غم و شادى گر کند اين مى قسمت جامم
شماره ٥: دوش چون نى سطر دردى ميچکيد از خامه ام
شماره ٦: دوش کز دود جگر طرح شبستا کرديم
شماره ٧: دوش کز سير بهار سوختن سر بر زدم
شماره ٨: دوش گستاخ بنظاره جانان رفتم
شماره ٩: رفت فرصت زکف اما من حيرت زده هم
شماره ١٠: رفتم از خويش و ببزم جلوه اش لنگر زدم
شماره ١١: رفتم زخويش و ياد نگاهيست حاليم
شماره ١٢: رنگ پر ريخته الفت گلزار توايم
شماره ١٣: زان بهار ناز حيرانم چه سامان کرده ام
شماره ١٤: زان پرى چون شيشه تا کى شکوه خالى کنم
شماره ١٥: زان ناله که شب بيرخت افراخته بودم
شماره ١٦: زبال نار سابر خويش پيچيده است پروازم
شماره ١٧: زبس صرف ادب پيمائى عجز است احوالم
شماره ١٨: زبس ضعيف مزاج جهان تدبيرم
شماره ١٩: زبسکه حيرت ديدار برده است زهوشم
شماره ٢٠: زبسکه شور جنون گشت برق کلبه هوشم
شماره ٢١: زبس گرد وحشت گرفته است تنگم
شماره ٢٢: زبس لبريز حسرت دارد امشب شوق ديدارم
شماره ٢٣: زتحقيق نقوش لوح امکان رفع شک کردم
شماره ٢٤: زچاک سينه آهى مى نويسم
شماره ٢٥: زحرف راحت اسباب دنيا پنبه در گوشم
شماره ٢٦: زخمى بدل از دست نگارين تو دارم
شماره ٢٧: زخود تهى شدم از عالم خراب گذشتم
شماره ٢٨: زخوددارى چو موج گوهر آخر سنگ گرديدم
شماره ٢٩: زخورشيد جمالش تا عرق سازد عيان انجم
شماره ٣٠: زدست عافيت داغم سپند ياس پروردم
شماره ٣١: زدشت بيخودى مى آيم از وضع ادب دورم
شماره ٣٢: زدل چون غنچه يکچاک گريبان نگير ميخواهم
شماره ٣٣: زرنگ ناز چون گل بزم عشرت چيدنت نازم
شماره ٣٤: زسوداى چشم تو تا کام گيرم
شماره ٣٥: زسوز و ماتم اين انجمنها کى خبر دارم
شماره ٣٦: زصد ابرام بيش است انفعال چشم حيرانم
شماره ٣٧: زعلم و عمل نکته ها گوش کردم
شماره ٣٨: زفيض گريه سرشار افسردن فراموشم
شماره ٣٩: زفيض ناتوانى مصرعى در خلق ممتازم
شماره ٤٠: زندگى را از قد خم عبرت آگه ميکنم
شماره ٤١: زنور و عالم امکان گر انتخاب گزينم
شماره ٤٢: زين باغ تا ستمکش نشو و نما شدم
شماره ٤٣: زين باغ همچو شبنم رنج خيال بردم
شماره ٤٤: زين سجده خود دار تفاخر چه فروشم
شماره ٤٥: زين صفر کز عدم در هستى گشوده ايم
شماره ٤٦: زين گريه اگر باد برد حاصل خاکم
شماره ٤٧: سايه وار از نارسايان جهان غربتيم
شماره ٤٨: سراغ عيش زعمر نمانده ميگيرم
شماره ٤٩: سر اگر بر آسمان يا بر زمين ماليده ام
شماره ٥٠: سر تمناى پايبوسى بهر در و دشت ميکشيدم
شماره ٥١: سحر زشرم رخت مطلعى بتاب رساندم
شماره ٥٢: سحر کيفيت ديدار از آئينه پرسيدم
شماره ٥٣: سرخط نازيست امشب زخمهاى سينه ام
شماره ٥٤: سرخوش آن نرگس مستانه ايم
شماره ٥٥: سرمه شد آخر بخواب بيخوديها پيکرم
شماره ٥٦: سطرى اگر زوضع جهان وانوشته ايم
شماره ٥٧: سنگ راهم ميخورد حرصى که دارد احتشام
شماره ٥٨: سينه چاک يکجهان گرد هوس باليده ام
شماره ٥٩: شب از رويت سخنهائى بهاراند ده ميفگنم
شماره ٦٠: شب از ياد خطت سررشته جان بود در دستم
شماره ٦١: شباب رفت و من از ياس مبتلا ماندم
شماره ٦٢: شب بزم خيالى بدل سوخته چيدم
شماره ٦٣: شب چشم امتيازى بر خويش باز کردم
شماره ٦٤: شب جوش بهارى بدل تنگ شکستم
شماره ٦٥: شب که در حسرت ديدار کمين ميکردم
شماره ٦٦: شب که عبرت را دليل اين شبستان يافتم
شماره ٦٧: شب وصل است از بخت اندکى توقير ميخواهم
شماره ٦٨: شبى که بى تو جهانرا بياس تنگ برآرم
شماره ٦٩: شبى کز خيال تو گل چيده بودم
شماره ٧٠: شبى مشتاق رنگ آميزى تصوير دل گشتم
شماره ٧١: شبى سير خيال نقش پاى دلربا کردم
شماره ٧٢: شرار سنگم و در فکر کار خويش ميسوزم
شماره ٧٣: شرار کاغذ فرصت کمينم
شماره ٧٤: شرروارى زفرصت رو نماى خويش ميجويم
شماره ٧٥: شعله بيطاقتى افسرده در خاکسترم
شماره ٧٦: شعورت خواه مستم وانمايد خواه مخمورم
شماره ٧٧: شکوه اسباب چند دل برميدن دهيم
شماره ٧٨: شکوه فقر ملک بى نيازى کرد تسليمم
شماره ٧٩: شمع سان چشمى کز اشک آتشين تر ميکنم
شماره ٨٠: شمعى از وحشت نگاهى انجمن گم کرده ام
شماره ٨١: شور آفاقست جوشى از دل ديوانه ام
شماره ٨٢: صبح است و ما دماغ تمنا رسانده ايم
شماره ٨٣: صبح تمنا دميد دل چمنستان کنيم
شماره ٨٤: صد بيابان جنون آنطرف هوش خودم
شماره ٨٥: صد شکر که جز عجز گياهى ندميديم
شماره ٨٦: صفحه هستى شرر تاراج آهى ميکنم
شماره ٨٧: صورت خود زتو نشناخته ام
شماره ٨٨: صيد کمند شوقيست از مهر تا بماهم
شماره ٨٩: عافيتها در مزاج پرفشان دزديده ام
شماره ٩٠: عبرت انجمن جائيست ما منى که من دارم
شماره ٩١: عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم
شماره ٩٢: عزت کلاه بى سر و سامانى خوديم
شماره ٩٣: عشق هوئى زد بصد مستى جنون باز آمديم
شماره ٩٤: عمرها شد از ادب موج گهر در دامنم
شماره ٩٥: عمرها شد عرق از هستى مبهم داريم
شماره ٩٦: عمرها شد نقد دل بر چشم حيرانست وام
شماره ٩٧: عمريست بصحراى طلب عجز درائيم
شماره ٩٨: عمريست در نظرها اشک عرق نقابيم
شماره ٩٩: عمريست زاسباب غنا هيچ ندارم
شماره ١٠٠: عمريست قيامتکده گردش حالم
شماره ١٠١: عمريست چون نفس بطپيدن فسانه ام
شماره ١٠٢: عروج همتى در کار دارم
شماره ١٠٣: غبار عجز پروزاى مقيم دامن خويشم
شماره ١٠٤: غار ياسم بهر طپيدن هزار بيداد مينگارم
شماره ١٠٥: فرصت کمين پرواز چون ناله سپنديم
شماره ١٠٦: فرياد کز توهم نامحرم حضوريم
شماره ١٠٧: فسردن نيست ممکن دست بردارد زپهلويم
شماره ١٠٨: فسرده در غبار دهر چون آينه زنگارم
شماره ١٠٩: فغان گل ميکند هر گه بوحشت گام بردارم
شماره ١١٠: فهم حقيقت من و ما را بهانه ام
شماره ١١١: قابل بار امانتها مگو آسان شديم
شماره ١١٢: قصه ديوانگان دارد سراسر نامه ام
شماره ١١٣: قفاى زانوى پيرى مقيم خلوت خويشم
شماره ١١٤: قيامت کرد گل در پيرهن باليدنت نازم
شماره ١١٥: قيامت ميکند حسرت مپرس از طبع ناشادم
شماره ١١٦: کاش يک نم گردش چشم ترى ميداشتم
شماره ١١٧: کام از جهان گرفتم و ناکام هم شدم
شماره ١١٨: گاه خرد جوهرم گاه جنون خودم
شماره ١١٩: گاهى بناله گه بطپش گرد ميکنم
شماره ١٢٠: کباب عافيتم بيدماغ افسر جاهم
شماره ١٢١: گذشت عمر و شکست دل آشکار نکردم
شماره ١٢٢: گر از سايه يک نقش پا برترم
شماره ١٢٣: گر بپرواز و گر از سعى طپيدن رفتم
شماره ١٢٤: گر چراغ از نفس سوخته بر ميکردم
شماره ١٢٥: گر در هواى او قدمى پيش رفته ايم
شماره ١٢٦: کر شدم تا چند شور حق و باطل بشنوم
شماره ١٢٧: گر لبى را بهوس ناله کمين ميکردم
شماره ١٢٨: گر ما گوئيم ما کجائيم
شماره ١٢٩: گرنه شرابم چرا ساقى خون خودم
شماره ١٣٠: کف خاکسترى ميجوشم از خود پاک ميگردم
شماره ١٣١: کف خاکم چسان مقبول جستجوى او گردم
شماره ١٣٢: کند هر جا عرق زانماه تابان گلفشان انجم
شماره ١٣٣: کو جهد که چون بوى گل از هوش خود افتم
شماره ١٣٤: کو شور دماغى که بسوداى تو افتم
شماره ١٣٥: کو فضائى که نفس رازد ل آزاد کنم
شماره ١٣٦: گهى بر صبح پچيدم گهى با گل جنون کردم
شماره ١٣٧: گهى حجاب و گه آينه جمال توام
شماره ١٣٨: گهى در شعله مى غلطم گهى با آب ميجوشم
شماره ١٣٩: کى در قفس و دام هوا و هوس افتم
شماره ١٤٠: مپرسيد از معاش خنده عنوانى که من دارم
شماره ١٤١: محو دلم مپرس زتحقيق عنصرم
شماره ١٤٢: مرده ام اما همان خجلت طراز هستيم
شماره ١٤٣: مزرع تسليم ادب حاصلم
شماره ١٤٤: مژه خواباندم و دلرا بجمعيت علم کردم
شماره ١٤٥: مسلمان گشتم و هيچ از ميان نکسست زنارم
شماره ١٤٦: مشت عرق زجبهه بهر باب ريختم
شماره ١٤٧: مقيم وحدتم هر چند در کثرت وطن دارم
شماره ١٤٨: من درين بحر نه کشتى نه کدو مى آرم
شماره ١٤٩: من خاکسار گردن زکجا بلند کردم
شماره ١٥٠: منم آن نشه فطرت که خمستان قديم
شماره ١٥١: موج ما را شرم درياى کرم
شماره ١٥٢: مى پرست ايجادم نشه ازل دام
شماره ١٥٣: ميدهد زيب عمارت از خرابى خانه ام
شماره ١٥٤: ميرسد گويند باز آن آفتاب صبحدم
شماره ١٥٥: ميم بساغر اگر خشکشد خمار ندارم
شماره ١٥٦: ناله عجز نواى لب خاموش خودم
شماره ١٥٧: نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار ميگردم
شماره ١٥٨: نبرى گمان فسردگى بغبار بى سروپائيم
شماره ١٥٩: ندارد آنقدر قطع از جهان غفلت اسبابم
شماره ١٦٠: ندارم رشته ديگر که آئين طلب بندم
شماره ١٦١: ندانم مژده وصل که شد برق افگن هوشم
شماره ١٦٢: ندانم مژده آواز پاى کيست در گوشم
شماره ١٦٣: نسخه هيچيم وهمى از عدم آورده ايم
شماره ١٦٤: نشد از سعى تمکين وحشتى آسودگى رامم
شماره ١٦٥: نشنيده حرف چند که ما گوش کرده ايم
شماره ١٦٦: نفس را بعد ازين در سوختن افسانه ميسازم
شماره ١٦٧: نفسى چند جدا از نظرت ميگردم
شماره ١٦٨: نگه وارى بسست از جيب عبرت سر برآوردم
شماره ١٦٩: نميباشد تهى يک پرده از آهنگ تسخيرم
شماره ١٧٠: نميدانم هجوم آباد سوداى چه نيرنگم
شماره ١٧١: ننمود غنچه ات آنقدر ادب اقتضاى تأملم
شماره ١٧٢: نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام
شماره ١٧٣: تا کجا يارب نوى دوزد گريبان مرا
شماره ١٧٤: نه تعين نه ناز ميرسدم
شماره ١٧٥: نه تنها نااميد وصل يادم دورم از دل هم
شماره ١٧٦: نه خط شناس اميدم نه درس محرم بيم
شماره ١٧٧: نه دنيا ديدم و نى سوى عقبى چشم واکردم
شماره ١٧٨: نه عبادت نه رياضت کردم
شماره ١٧٩: نه فکر غنچه بى انديشه گل ميکند شبنم
شماره ١٨٠: نه لفظ از پرده ميجوشد نه معنى ميدهم رويم
شماره ١٨١: نه گردون بلندى نى زمين پستى خويشم
شماره ١٨٢: نه مضمون نقش مى بندم نه لفظ از پرده ميجوشم
شماره ١٨٣: نه وحدت سرايم نه کثرت نوايم
شماره ١٨٤: نيست در ميدان عبرت باکى از نيک و بدم
شماره ١٨٥: نى سر تعمير دل دارم نه تن مى پرورم
شماره ١٨٦: نيرنگ جلوه که بدل نقش بسته ام
شماره ١٨٧: نى قابل سودم نه سزاوار زيانم
شماره ١٨٨: واکرد صبح آهى بر دل در تبسم
شماره ١٨٩: وحشتى کوتا وداع اينهمه غوغا کنم
شماره ١٩٠: وداع دور گرد عرضه آرام رم کردم
شماره ١٩١: وقتست کنم شور جنون عام و بگريم
شماره ١٩٢: وقتيست کنيم گريه با هم
شماره ١٩٣: هر چند درين مرحله بيتاب و توانم
شماره ١٩٤: هر گه ببرگ و ساز معشيت گريستم
شماره ١٩٥: هزار آئينه با خود دچار کردم و ديدم
شماره ١٩٦: هستى نياز ديده نمناک کرده ام
شماره ١٩٧: چون آتش چند با هر خشک مغزى مشتعل گردم
شماره ١٩٨: همچو آينه تحير سفرم
شماره ١٩٩: همچو شمع از خويش برد انداز وحشت برترم
شماره ٢٠٠: هنرها عرضه دادم با صفاى دل حسد کردم
شماره ٢٠١: هيچ ميدانى مآل خود چرا نشناختيم
شماره ٢٠٢: هيهات تا که از نظرم رفت دلبرم
شماره ٢٠٣: ياد آنفرصت که عيش رايگانى داشتيم
شماره ٢٠٤: باد آن فرصت که ما هم عذر لنگى داشتيم
شماره ٢٠٥: ياد من کردى بسامان گشت ناز هستيم
شماره ٢٠٦: ياران نه در چمن نه بباغى رسيده ايم
شماره ٢٠٧: يک چشم حيرتست زسر تا بپا لبم
شماره ٢٠٨: يکدم آسايش بصدا برام پيدا کرده ايم
شماره ٢٠٩: آخر از بار تعلق هاى اسباب جهان
شماره ٢١٠: آزادى آخر بد باخت با من
شماره ٢١١: آسان مکن تصور بار مغان کشيدن
شماره ٢١٢: آفتست اينجا مباش ايمن زسر برداشتن
شماره ٢١٣: آگهى تا کى کند روشن چراغ خويشتن
شماره ٢١٤: آن عجز شهيدم که بصد رنگ طپيدن
شماره ٢١٥: آه با مقصد تسليم نه پوستم من
شماره ٢١٦: آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
شماره ٢١٧: آينه وصل چيست حيرتى آراستن
شماره ٢١٨: از تب شوق که دارد اينقدر تاب استخوان
شماره ٢١٩: از جوان حسن سلوک پير نتوان يافتن
شماره ٢٢٠: از خاک يکدو پايه فروتر نزول کن
شماره ٢٢١: از خودآرائى بجنس جاودان لنگر مکن
شماره ٢٢٢: از خودسرى مچينيد ادبار تا بگردن
شماره ٢٢٣: از سعى ما نيامد جز زور در گريبان
شماره ٢٢٤: از ديده سراغ دل ديوانه طلب کن
شماره ٢٢٥: از ناله دل ما تا کى رميده رفتن
شماره ٢٢٦: اشکم زبيقرارى زد بر در چکيدن
شماره ٢٢٧: انفعال باطن خاموش دارد بوى خون
شماره ٢٢٨: اگر حسرت پرستى خدمت ترک تمنا کن
شماره ٢٢٩: اگر مشت غبار خود پريشان ميتوان کردن
شماره ٢٣٠: اى اثرهاى خرامت چشم حيران در کمين
شماره ٢٣١: اى التفات نام تو گيرائى زبان
شماره ٢٣٢: اى بعشرت متهم سامان درد سر مکن
شماره ٢٣٣: اى حاجتت دليل باد بار زيستن
شماره ٢٣٤: ايخواجه خودستائى اقبال سرمکن
شماره ٢٣٥: اى رنگ طرب تاخته خون در طبقى کن
شماره ٢٣٦: اى عجز سجده کار طلب کن جبين زمن
شماره ٢٣٧: اى هرزه درا ناله بلب دزد گره کن
شماره ٢٣٨: باز چون جاده بپائى که ندارد رفتن
شماره ٢٣٩: با ما نساخت آخر ذوق شراب خوردن
شماره ٢٤٠: باين حيرت اگر باشد خروشى ناگزير من
شماره ٢٤١: بتماشاى اين چمن در مژگان واز کن
شماره ٢٤٢: بخود پيچيده ام ناليدنم نتوان گمان بردن
شماره ٢٤٣: بخوددارى فسردن گرم کردى جاى بگذشتن
شماره ٢٤٤: بدل گر يکشرر شوق تو پنهان ميتوان کردن
شماره ٢٤٥: بر آن سرم کز مجنون نمايم بلند و پست خيال يکسان
شماره ٢٤٦: بر حيرت اوضاع جهان يکمژه خم زن
شماره ٢٤٧: بر خط ترک طلب گر راه خواهى يافتن
شماره ٢٤٨: بر شيشه خانه دل افسرده سنگ زن
شماره ٢٤٩: پر ملاف از جوهر باريک بينى داشتن
شماره ٢٥٠: پريشان کرد چون خاموشيم آواز گرديدن
شماره ٢٥١: بسته ام چشم اميد از الفت اهل جهان
شماره ٢٥٢: بسعى بى نشانى آنسوى امکان رهى واکن
شماره ٢٥٣: بسکه ناموس وفا دارد کمين حال من
شماره ٢٥٤: بعد مردن از غبارم کيست تا يابد نشان
شماره ٢٥٥: بعد مردن گر همين داغست وحشت زاى من
شماره ٢٥٦: بگذشت زخاکم بت گل پيرهن من
شماره ٢٥٧: بکنج ابروى دلدار خال فتنه کمين
شماره ٢٥٨: بمطلب ميرساند وحشت از آفاق ورزيدن
شماره ٢٥٩: بوادئى که فروشد غبار ما ننشستن
شماره ٢٦٠: بوهم اين و آن خونشد دل غفلت پرست من
شماره ٢٦١: از چرخ بار منت تا کى توان کشيدن
شماره ٢٦٢: به پهلو ناوک درد که دارد گوشه گير من
شماره ٢٦٣: بهر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من
شماره ٢٦٤: بيا اى گرد راهت خرمن حسن
شماره ٢٦٥: پير کشتم چند رنج آب و گل برداشتن
شماره ٢٦٦: بى سراغى نيست گرد هستى وحشت کمين
شماره ٢٦٧: بى سير عبرتى نيست ترک حيا نکردن
شماره ٢٦٨: بى نشان حسنى که درس جلوه ميخواند زمن
شماره ٢٦٩: ببينم تا کيم آرد جنون زين دامگه بيرون
شماره ٢٧٠: تا بکى باشى قفس فرسوده شان نگين
شماره ٢٧١: تا بکى چون شمع بايد تاج زر برداشتن
شماره ٢٧٢: تا بگذرم بصد سر و گردن زآسمان
شماره ٢٧٣: تا تب عشق آتشم را داد سر در سوختن
شماره ٢٧٤: تا چند بعيب من و ما چشم گشودن
شماره ٢٧٥: تا فلک بر باد ناکامى دهد تسکين من
شماره ٢٧٦: تا کى غرور انجمن آرائى زبان
شماره ٢٧٧: تب و تاب اشک چکيده ام که رسد بمعنى راز من
شماره ٢٧٨: ترشح ما به ناز دلى را محو احسان کن
شماره ٢٧٩: تغافل دارد از اسباب امکان اقتدار من
شماره ٢٨٠: تمثال فنايم چه نشان کو اثر من
شماره ٢٨١: جانکنيها چيده هستى تا عدم بنياد من
شماره ٢٨٢: جائى که بود پيش برى پيش نبردن
شماره ٢٨٣: چقدر بهار دارد سوى دل نگاه کردن
شماره ٢٨٤: جنون ما بيابانهاست از آوارگى بيرون
شماره ٢٨٥: چنين کشته حسرت کيستم من
شماره ٢٨٦: چو موج گوهرازين بحر بى تعب نگذشتن
شماره ٢٨٧: چون ريشه درين باغ بافسون دميدن
شماره ٢٨٨: چون شمع تا چکيدن اشکست ساز من
شماره ٢٨٩: چون صبح نخندد زقبايم غم دامن
شماره ٢٩٠: چون گهر هر چند بر دريا تند غوغاى من
شماره ٢٩١: چون هلالم بى خم تسليم آن اختر جبين
شماره ٢٩٢: چه بود سر و کار غلط سبقان در علم و عمل بفسانه زدن
شماره ٢٩٣: چه دارد اين گير و در هستى گداز صد نام و ننگ خوردن
شماره ٢٩٤: حيا را دستگاه خودپسنديهاى طاقت کن
شماره ٢٩٥: حيرت آهنگم که مى فهمد زبان راز من
شماره ٢٩٦: خار خارکيست در طبع الم تخمير من
شماره ٢٩٧: خداست حاصل خدمت گزين درويشان
شماره ٢٩٨: خلقيست غافل اينجا از کشتن و درودن
شماره ٢٩٩: خم قامت نبرد ابرام طبع سخت کوش من
شماره ٣٠٠: خوش عشرتست دمبدم از غم گريستن
شماره ٣٠١: خواه غفلت پيشکى کن خواه آگاهى گزين
شماره ٣٠٢: خوشا ذوق فنا و وحشت ساز شرر کردن
شماره ٣٠٣: داغم ز ابر ديده بشبنم گريستن
شماره ٣٠٤: در جنون جوش سويدا تنگ دارد جاى من
شماره ٣٠٥: در خور گل کردن فقرست استغناى من
شماره ٣٠٦: درين وادى که مى يابد سراغ اعتبار من
شماره ٣٠٧: درس کمال خود گير از ناله سر کشيدن
شماره ٣٠٨: زشکوه صافدل ندهد رخصت زبان
شماره ٣٠٩: درين محفل ندارد يمن راحت چشم واکردن
شماره ٣١٠: دست جرأت ديدم آخر مغتنم در آستين
شماره ٣١١: دل پيش نظر گير سر و برگ نمو کن