قطعات خاقانی
- در حکمت
- در طلب جايزه
- در مدح شروان شاه
- در مدح پهلوان جهان
- در مدح جمال الانام حسام الدين
- در مدح جلال الدين الخزارى
- در مدح منوچهر شروان شاه براى بستن سد باقلانى
- در مدح
- در حسب حال خود
- در نصيحت و پند
- در شکايت و حکمت
- در شکر
- در حکمت و پند
- در عزلت
- در بيان دوستى و دشمنى خلق
- در مدح جمال الدين موصلى وزير
- در نکوهش حسودان
- در نصيحت
- در هجو شهر زورى
- در مدح نظام الملک قوام الدين
- در مدح نظام الملک قوام الدين
- در موعظه و نصيحت
- در حماسه
- در توصيف قصر صفوة الدين بانوى منوچهر شروان شاه
- در بحث با معطل
- در مرثيه منوچهر شروان شاه
- در ذم غرور به مال
- در رثاء پسر خود رشيد الدين و وفات دختر
- در نکوهش مقلدان
- در ذم بى هنران
- در رثاء دختر خويش
- در شکر
- در مرثيه وحيد الدين عموى خود
- در علم و جهل
- در باره فوت دختر خود
- در هجو خواجه اسعد
- در استغناء طبع خويش
- در شکر بارى تعالى
- در صفت مير گشتاسب مطرب
- در مدح شروان شاه
- در مدح صفوة الدين مادر اخستان
- در مدح مجاهد الدين نظام
- در هجو شهر زورى
- در موعظه
- در مرثيه عز الدين بوعمران
- در استغناى طبع
- در دعاى مادر
- در مدح خاقان اعظم منوچهر شروان شاه
- در نکوهش زن
- در تقاضاى ده شتر از امير الحاج
- در وصول ده شتر از امير الحاج
- در مدح رکن الدين محمدبن عبد الرحمن طغان يزک
- در مرثيه خواجه ناصر الدين ابراهيم عارف گنجه اى
- در مرثيه امير رشيد الدين اسد شروانى
- در مرثيه امام محمد يحيى
- ايضا در مرثيه امام محمد يحيى و خفه شدن او به دست غزان
- در مرثيه
- در هنگام زيارت مدينه منوره گفته و در آن خاک نهفته است
- در مدح مظفر الدين قزل ارسلان ايلدگز
- در مرثيه امام ابو عمر و اسعد
- در رثاء فرزند
- اين قطعه را در واقعه حبس خويش گفته
- در مرثيه امام ناصر الدين ابراهيم باکوئى
- در مدح منوچهر شروان شاه و شکايت اخستان شاه
- در مدح خاموشى
- در مدح قاضى عمربن عبدالعزيز
- در مدح مجد الدين افتخار الاسلام
- در توصيف قلم و دوات خود
- در مرثيه وحيد الدين عم خود
- در مدح اقضى القضاة عز الدين بوعمران
- در حماسه
- در مرثيه وحيد الدين عموى خود
- در جواب هجوى که در باره او گفته بودند
- در باره رشيد الدين وطواط
- بالبديهه در مدح ابوالهيجا خاقان اکبر منوچهر بن فريدون شروان شاه
- در تولد دختر خود
- در مذمت کيمياگرى و صنعت اکسير
- در تحسر مرگ رشيد فرزند خود
- در مرثيه صدر الدين
- در مرثيه وحيد الدين عموى خود
- در حق مادر خويش
- فيلسوف اجل افضل الدين ساوى اين قطعه را در آنوقت که خاقانى به رسالت سلطان ارسلان رفته بود بدو فرستاد
- خاقانى اين قطعه را به جواب فيلسوف فرستاد
- در مرثيه وحيد الدين پسر عم خود
- در رثاء جمال الدين ابوجعفر محمدبن على بن منصور اصفهانى وزير قطب الدين صاحب موصل
- در مرثيه اهل بيت خود
- در هجو رشيد الدين وطواط
- در شکر عطاى جاريه که پادشاه وقت به او کرده است
- اين قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافه بغداد فرستاده است
- در هجو
- در مدح تاج الدين
- در مرثيه عماد الدين
- در شکر انعام رئيس شمس الدين
- در شکر ايادى شمس الدين رئيس
- در مرثيه جمال الدين اصفهانى وزير صاحب موصل و وحيد الدين عموى خود
- اين قطعه را در جواب قصيده رشيد وطواط گفته است
- در مرثيه عمدة الدين
- در مرثيه رشيد الدين فرزند خود
- در مرثيه عمدة الدين محمد بن اسعد از ائمه شافعيه
- در طيبت
- در هجو رشيد وطواط
- در شکر ايادى و انعام رئيس شمس الدين والى ارجيش
- در مدح اقضى القضاة على و آمدن به عيادت خاقانى
- در مرثيه اهل بيت خود
- در هجو رشيد وطواط
- در موعظه
- در مدح عز الدين ابو عمران
- در هجو
- در تعريض بر پندار رازى
- بالبديهه در صفت خربزه
- در مرثيه فلکى شروانى
- خاقانى براى دوستى اسب و اين شعر را فرستاد
- در حسرت عمر گذشته
- در هجو رشيد وطواط
- در مدح عز الدين امير يوسف سپه سالار
- در مدح علاء الدين اتسز شاه خوارزم
- در ترک شهوترانى
- در نکوهش بغداد
- در حماسه و مدح خود
- در شکايت از روزگار
- در مرثيه اهل بيت خود
- در جواب مردى سروده که عنصرى را بر او ترجيح داده است
- شکرانه صلت اسپهبد کيالواشير
- در مرثيه سلطان شرق
- در مرثيه اسپهبد کيالواشير
- شعر قاضى تنوخى
- در هجو رشيد الدين وطواط
- در هجو يکى از وزراى شروان شاه
- در هجو