در مدح جمال الانام حسام الدين

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
دوش آن زمان که چشمه زراب آسمان
سيماب وار زين سوى چاه زمين گريخت
مه را گرفته ديدم گفتم ز تيغ مير
جرم فلک پس سپر آهنين گريخت
لرزان ستارگان ز حسام حسام دين
چون سگ گزيده اى که ز ماء معين گريخت
سيمرغ دولت از فزع ديو گوهران
در گوهر حسام سليمان نگين گريخت
حرزى است کز قلاده اهريمن خبيث
بگسست و در حمايل روح المين گريخت
ترسان عروس ملک چو دخت فراسياب
در ظل پهلوان تهمتن مکين گريخت
طفلى است ماهروى که از مار حميرى
در ماه رايت پسر آبتين گريخت
شمشير دين نگر که ز شمشيرى اهرمن
همچون سروش مرگ ز صور پسين گريخت
خاقانى از تحکم شمشير حادثات
اندر پناه همت شمشير دين گريخت
پندار مورى از فزع نيش سگ مگش
اندر مشبک مگس انگبين گريخت
يا عنکبوت غار ز آسيب پاى پيل
اندر حريم کعبه پيل آفرين گريخت
چون رنجه شد بپرسش من رنج شد ز تن
گفتى که جم درآمد و ديو لعين گريخت
از من گريخت حادثه ز اقبال او چنانک
علت ز باد عيسى گردون نشين گريخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید