در مدح نظام الملک قوام الدين

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
کسراى عهد بين که در ايوان نو نشست
خورشيد در نطاق شبستان نو نشست
عنقا به باغ بخت و سليمان به تخت عز
با جاه نو رسيد و به امکان نو نشست
ادريس دين حديقه فردوس تازه يافت
رضوان ملک بر در بستان نو نشست
اين هفت تاب خانه مشبک شد از دعا
تا شاه در مقرنس ايوان نو نشست
در طارمى که هست سه وقت اندر او سه عيد
با طالع سعيد به برهان نو نشست
چرخ آن دو قرص زرد و سپيد اندر آستين
آمد بر آستانش و بر خوان نو نشست
بر درگهش که فرق فلک خاک خاک اوست
دهر کهن به پهلوى دربان نو نشست
در کفش پاسبانش هر سنگ ريزه اى
چون گوهرى بر افسر سلطان نو نشست
در درس دعوت از پى هارونى درش
پيرانه سر فلک به دبستان نو نشست
رايش که مشرفى قضا کرد عاقبت
ملک ابد گرفت و به ديوان نو نشست
عکسى ز آخشيج حسامش هوا گرفت
بالاى سدره عنصر و ارکان نو نشست
مهر سپهر ملک بماناد کز کفش
بر فرق فرقد افسر احسان نو نشست
بگذشت عهد ماتم و عهد بقا رسيد
بر کاينات يکسره فرمان نو نشست
جاويد باد کز کرمش جان هر گهر
بر گنج نو برآمد و بر کان نو نشست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید