گر این سلطان ما را بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
وگر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و فرخنده باشی
وگر چرخ و زمین از هم بدرد
ورای هر دو جانی زنده باشی
به هفتم چرخ نوبت پنج داری
چو خیمه شش جهت بركنده باشی
همه مشتاق دیدار تو باشند
تو صد پرده فروافكنده باشی
چو اندیشه به جاسوسی اسرار
درون سینهها گردنده باشی
دلا بر چشم خوبان چهره بگشا
كه اندیشد كه تو شرمنده باشی
بدیشان صدقه میده چون هلالند
تو بدری از كجا گیرنده باشی
اگر خالی شوی از خویش چون نی
چو نی پر از شكر آكنده باشی
برو خرقه گرو كن در خرابات
چو سالوسان چرا در ژنده باشی
به عشق شمس تبریزی بده جان
كه تا چون عشق او پاینده باشی