ای بود تو از كی نی وی ملك تو تا كی نی
عشق تو و جان من جز آتش و جز نی نی
بر كشته دیت باشد ای شادی این كشته
صد كشته هو دیدم امكان یكی هی نی
ای دیده عجایبها بنگر كه عجب این است
معشوق بر عاشق با وی نی و بیوی نی
امروز به بستان آ در حلقه مستان آ
مستان خرف از مستی آن جا قدح و می نی
مستند نه از ساغر بنگر به شتر بنگر
برخوان افلا ینظر معنیش بر این پی نی
در ممن و در كافر بنگر تو به چشم سر
جز نعره یا رب نی جز ناله یا حی نی
آن جا كه همیپویی زان است كز او سیری
زان جا كه گریزانی جز لطف پیاپی نی
از ابجد اندیشه یا رب تو بشو لوحم
در مكتب درویشان خود ابجد و حطی نی
شمس الحق تبریزی آن جا كه تو پیروزی
از تابش خورشیدت هرگز خطری دی نی