طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
از شكرستان ازل آمدهای بازپری
قند تو فرخنده بود خاصه كه در خنده بود
بزم ز آغاز نهم چون تو به آغاز دری
ای طربستان ابد ای شكرستان احد
هم طرب اندر طربی هم شكر اندر شكری
یوسف اندر تتقی یا اسدی بر افقی
یا قمر اندر قمر اندر قمر اندر قمری
ساقی این میكدهای نوبت عشرت زدهای
تا همه را مست كنی خرقه مستان ببری
مست شدم مست ولی اندككی باخبرم
زین خبرم بازرهان ای كه ز من باخبری
پیشتر آ پیش كه آن شعشعه چهره تو
مینهلد تا نگرم كه ملكی یا بشری
رقص كنان هر قدحی نعره زنان وافرحی
شیشه گران شیشه شكن مانده از شیشه گری
جام طرب عام شده عقل و سرانجام شده
از كف حق جام بری به كه سرانجام بری
سر ز خرد تافتهام عقل دگر یافتهام
عقل جهان یك سری و عقل نهانی دوسری
راهب آفاق شدم با همگان عاق شدم
از همگان میببرم تا كه تو از من نبری
با غمت آموختهام چشم ز خود دوختهام
در جز تو چون نگرد آنك تو در وی نگری
داد ده ای عشق مرا وز در انصاف درآ
چون ابدا آن توام نی قنقم رهگذری
من به تو مانم فلكا ساكنم و زیر و زبر
ز آنك مقیمی به نظر روز و شب اندر سفری
ناظر آنی كه تو را دارد منظور جهان
حاضر آنی كه از او در سفر و در حضری