غزل شماره ۱۲۹۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بیا بیا كه تویی جان جان سماع
بیا كه سرو روانی به بوستان سماع
بیا كه چون تو نبودست و هم نخواهد بود
بیا كه چون تو ندیدست دیدگان سماع
بیا كه چشمه خورشید زیر سایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
سماع شكر تو گوید به صد زبان فصیح
یكی دو نكته بگویم من از زبان سماع
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگر چه بام بلندست بام هفتم چرخ
گذشته است از این بام نردبان سماع
به زیر پای بكوبید هر چه غیر ویست
سماع از آن شما و شما از آن سماع
چو عشق دست درآرد به گردنم چه كنم
كنار دركشمش همچنین میان سماع
كنار ذره چو پر شد ز پرتو خورشید
همه به رقص درآیند بی‌فغان سماع
بیا كه صورت عشقست شمس تبریزی
كه باز ماند ز عشق لبش دهان سماع

آسمانبوستانتبریزجهانخورشیددهانرقصزهرهسایهعشقچشمچشمهگردن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید