غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۲۷۴۸
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
میآید سنجق بهاری
لشكركش شور و بیقراری
گلزار نقاب میگشاید
بلبل بگرفت باز زاری
بر كف بنهاده لاله جامی
كای نرگس مست بر چه كاری
امروز بنفشه در ركوع است
میجوید از خدای یاری
سرها ز مغاره كرده بیرون
آن لاله رخان كوهساری
یا رب كه كه را همیفریبند
خوش مینگرند در شكاری
منگر به سمن به چشم خردی
منگر به چمن به چشم خواری
زیرا به مسافران عزت
گر خوار نظر كنی نیاری
بشنو ز زبان سبز هر برگ
كز عیب بروید آنچ كاری
گشتهست زبان گاو ناطق
در حمد و ثنا و شكر آری
عذرت نبود ز یأس از آن كو
بخشد به كلوخ خوش عذاری
بابرگ شد آن كلوخ جان یافت
در شكر نمود جان سپاری
صد میوه چو شیشههای شربت
هر یك مزهای به خوشگواری
بعضی چو شكر اگر شكوری
بعضی ترشند اگر خماری
خاموش نشین و مستمع باش
نی واعظ خلق شو نه قاری
بلبل
بنفشه
بهار
جام
خدا
خمار
سمن
لاله
مست
نرگس
واعظ
چشم
چمن
گلزار
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
به ساقی درنگر در مست منگر
ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری
به تن این جا به باطن در چه كاری
به خدمت لبت آمد به انتجاع شكر
ای ز تو مه پای كوبان وز تو زهره دف زنان
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال