غزل شماره ۷۴۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
فخر جمله ساقیانی ساغرت در كار باد
چشم تو مخمور باد و جان ما خمار باد
ای ز نوشانوش بزمت هوش‌ها بی‌هوش باد
وی ز جوشاجوش عشقت عقل بی‌دستار باد
چون زنان مصر جان را دست و دل مجروح باد
یوسف مصری همیشه شورش بازار باد
ساقیا از دست تو بس دست‌ها از دست شد
مست تو از دست تو پیوسته برخوردار باد
مغز ما پرباد باد و مشك ما پرآب باد
باد ما را و آب ما را عشق پذرفتار باد
شاه خوبان میر ما و عشق گیراگیر ما
جان دولت یار ما و بخت و دولت یار باد
سركشیم و سرخوشیم و یك دگر را می‌كشیم
این وجود ما همیشه جاذب اسرار باد

اسراربختبزمخماردولتساغرساقیعشقعقلمخمورمستچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید