غزل شماره ۲۱۹۰
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
دیدی كه چه كرد آن پری رو
آن ماه لقای مشتری رو
گشتند بتان همه نگونسار
در حسن خلیل آزری رو
شد كفر چو شمعهای ایمان
كورد به سوی كافری رو
شد جمله جهان بهشت خندان
زان سرو روان عبهری رو
دارد دو هزار سحر مطلق
وای ار آرد به ساحری رو
افروخت بهار چون گل سرخ
بر رغم دل مزعفری رو
كافور نثار كرد خورشید
بر چهره شام عنبری رو
شد شیشه زرد همچو لاله
زان باده لعل احمری رو
فربه شد عشق و زفت و لمتر
بنهاد خرد به لاغری رو
بر باده لعل زد رخ من
تا چند نهد به زرگری رو
بس كن هله فتنه را مشوران
یا برگردان ز شاعری رو
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده