غزل شماره ۲۹۱۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
می‌زنم حلقه در هر خانه‌ای
هست در كوی شما دیوانه‌ای
مرغ جان دیوانه آن دام شد
دام عشق دلبری دردانه‌ای
عقل‌ها نعره زنان كخر كجاست
در جنون دریادلی مردانه‌ای
ای خدا مجنون آن لیلی كجاست
تا به گوشش دردمیم افسانه‌ای
ز آنك گوش عقل نامحرم بود
از فسون عاشقان بیگانه‌ای
سلسله زلفی كه جان مجنون او است
میل دارد با شكسته شانه‌ای
شهر ما پرفتنه و پرشور شد
الغیاث از فتنه فتانه‌ای
زوتر ای قفال مفتاحی بساز
كز فرج باشد ورا دندانه‌ای
هین خمش كن كژ مرو فرزین نه‌ای
كی چو فرزین كژ رود فرزانه‌ای

افسانهحلقهخدادردانهدیوانهزلفسلسلهعاشقعشقعقلفالفسانه‌لیلیمجنونمحرممرو


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید