غزل شماره ۲۴۷۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سوخت یكی جهان به غم آتش غم پدید نی
صورت این طلسم را هیچ كسی بدید نی
می‌كشدم به هر طرف قوت كهربای او
ای عجبا بدید كس آنك مرا كشید نی
هست سماع چنگ نی هست شراب رنگ نی
صد قدح است بر قدح آنك قدح چشید نی
عشق قرابه باز و من در كف او چو شیشه‌ای
شیشه شكست زیر پا پای كسی خلید نی
در قدم روندگان شیخ و مرید بی‌عدد
در نفس یگانگی شیخ نه و مرید نی
آنك میان مردمان شهره شد و حدیث شد
سایه بایزید بد مایه بایزید نی
مژده دهید عاشقان عید وصال می رسد
ز آنك ندید هیچ كس خود رمضان و عید نی

آتشجهانحدیثسایهشرابشیخعاشقعشققدحمژدهوصالچنگ


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید