غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۲۱۹۳
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
ای صید رخ تو شیر و آهو
پنهان ز كجا شود چنان رو
چندانك توانیش تو میپوش
میبند نقاب توی بر تو
در روزن سینهها بتابید
خورشید ز مطلع ترازو
اندر عدم و وجود افكند
صد غلغله عشق كه تعالوا
ای قند دو لعل تو خردسوز
وی تیر دو چشم تو جگرجو
سی بیت دگر بخواست گفتن
مستیش كشید گوش از آن سو
سی بیت فروختم به یك بیت
بیتی كه گشاده شد در آن كو
خورشید
سینه
عشق
لعل
مست
پنهان
چشم
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی
در بگشا كمد خامی دگر
تا باد سعادت ز محمد خبر افكند
دل من دل من دل من بر تو
سپاس آن عدمی را كه هست ما بربود
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال