ما آتش عشقیم كه در موم رسیدیم
چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم
یك حمله مردانه مستانه بكردیم
تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم
در منزل اول به دو فرسنگی هستی
در قافله امت مرحوم رسیدیم
آن مه كه نه بالاست نه پست است بتابید
وان جا كه نه محمود و نه مذموم رسیدیم
تا حضرت آن لعل كه در كون نگنجد
بر كوری هر سنگ دل شوم رسیدیم
با آیت كرسی به سوی عرش پریدیم
تا حی بدیدیم و به قیوم رسیدیم
امروز از آن باغ چه بابرگ و نواییم
تا ظن نبری خواجه كه محروم رسیدیم
ویرانه به بومان بگذاریم چو بازان
ما بوم نهایم ار چه در این بوم رسیدیم
زنار گسستیم بر قیصر رومی
تبریز ببر قصه كه در روم رسیدیم