غزل شماره ۱۳۹۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
چونك من از دست شدم در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شكنم
زانك دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم
تلخ كنی تلخ شوم لطف كنی لطف شوم
با تو خوش است ای صنم لب شكر خوش ذقنم
اصل تویی من چه كسم آینه‌ای در كف تو
هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم
تو به صفت سرو چمن من به صفت سایه تو
چونك شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم
بی‌تو اگر گل شكنم خار شود در كف من
ور همه خارم ز تو من جمله گل و یاسمنم
دم به دم از خون جگر ساغر خونابه كشم
هر نفسی كوزه خود بر در ساقی شكنم
دست برم هر نفسی سوی گریبان بتی
تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم
لطف صلاح دل و دین تافت میان دل من
شمع دل است او به جهان من كیم او را لگنم

آینهجهانخیالساغرساقیسایهسمنشمعصلاحصنمطربلطفچمن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید