ای آن كه از عزیزی در دیده جات كردند
دیدی كه جمله رفتند تنها رهات كردند
ای یوسف امانت آخر برادرانت
بفروختندت ارزان و اندك بهات كردند
آنها كه این جهان را بس بیوفا بدیدند
راه اختیار كردند ترك حیات كردند
بسیار خصم داری پنهان و مینبینی
كاین جمله حیله كردی ویشانت مات كردند
شاهان كه نابدیدند چون حال تو بدیدند
از مهر و از عنایت جمله دعات كردند
با ساكنان سینه بنشین كه اهل كینه
مانند طفل دینه بیدست و پات كردند
آنها نهفتگانند وینها كه اهل رازند
از رنگ همچو چنگی باری دوتات كردند
اندیشه كن از آنها كاندیشههات دانند
كم جو وفا از اینها چون بیوفات كردند