غزل شماره ۲۸

غزلستان :: حافظ شیرازی :: غزلیات
مشاهده برنامه «حافظ نامه» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
که مونس دم صبحم دعای دولت توست
سرشک من که ز طوفان نوح دست برد
ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست
بکن معامله ای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست
زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست
دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
نمی کنی به ترحم نطاق سلسله سست
مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی
گناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست

جمحافظخورشیددعادوستدولتسلسلهسینهصبحعشقلطفوفا


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید





جهت دریافت روزانه فال حافظ به صفحه تلگرام غزلستان بپیوندید:

     


© استفاده از مطالب سایت غزلستان در جهت نشر شعر و غزل فارسی توصیه می شود.