غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
زن، زندگی، آزادی
غزل شماره ۳۱۵۶
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل
افزودن به مورد علاقه ها
در غم یار، یار بایستی
یا غمم را كنار بایستی
زانچ كردم كنون پشیمانم
دل امسال پار بایستی
دل من شیر بیشه را ماند
شیر در مرغزار بایستی
تا بدانستیی ز دشمن و دوست
زندگانی دو بار بایستی
دشمن عیبجوی بسیارست
دوستی غمگسار بایستی
ماهی جان ما كه پیچانست
بر لب جویبار بایستی
چون رضای دل تو در غم ماست
یك چه باشد؟ هزار بایستی
یار لاحول گوی را چه كنم
یار شیرین عذار بایستی
خوك دنیاست صید این خامان
آهوی جان شكار بایستی
همره بیوفا همیلنگد
همره راهوار بایستی
صد هزاران سخن نهان دارم
گوش را گوشوار بایستی
امان
دوست
زندگانی
سخن
شیرین
وفا
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
در غم یار یار بایستی
بحر ما را كنار بایستی
من پای همیكوبم ای جان و جهان دستی
خبر كن ای ستاره یار ما را
اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال