غزل شماره ۳۰۸۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
شبی كه دررسد از عشق پیك بیداری
بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری
ستاره سجده كند ماه و زهره حال آرد
رها كن خرد و عقل سیر و رهواری
زهی شبی كه چنان نجم در طلوع آید
به روز روشن بدهد صفات ستاری
ز ابتدای جهان تا به انتهای جهان
كسی ندید چنین بی‌هشی و هشیاری
تو خواه برجه و خواهی فروجه این نبود
كی زهره دارد با آفتاب سیاری
طمع مدار كه امشب بر تو آید خواب
كه برنشست به سیران خدیو بیداری

جهانخوابزهرهعشاقعشقعقلهشیار


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید