غزل شماره ۲۹۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
وز بهر خدا زین جا اندرگذری امشب
هر جا كه بپری تو ویران شود آن مجلس
ای خواب در این مجلس تا درنپری امشب
امشب به جمال او پرورده شود دیده
ای چشم ز بی‌خوابی تا غم نخوری امشب
و اللیل اذا یغشی ای خواب برو حاشا
تا از دل بیداران صد تحفه بری امشب
گر خلق همه خفتند ای دل تو بحمدالله
گر دوش نمی‌خفتی امشب بتری امشب
با ماه كه همخویم تا روز سخن گویم
كای مونس مشتاقان صاحب نظری امشب
شد ماه گواه من استاره سپاه من
وز ناوك استاره‌ای مه سپری امشب

حاشاخداخوابدیدهسخنصاحبچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید