غزل شماره ۲۶۸۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به بخت و طالع ما ای افندی
سفر كردی از این جا ای افندی
چراغم مرد و دودم رفت بالا
دو چشمم ماند بالا ای افندی
زمین تا آسمان دود سیاه‌ست
سیه پوشید سودا ای افندی
در این عالم مرا تنها تو بودی
بماندم بی‌تو تنها ای افندی
كجا بختی كه اندر آتش تو
ببیند حال ما را ای افندی
همی‌گویم افندی ای افندی
جوابم گوی و بازآ ای افندی
چه بازآیم چه گویم من كه رفتم
ورای هفت دریا ای افندی
چه حیران و چه دشمن كام گشتم
تو رحمت كن خدایا ای افندی
همی‌ترسم كه تا آن رحمت آید
نماند بنده برجا ای افندی
تتیپایش افندی این چه كردی
تتیپا ثا تتیپا ای افندی

آتشآسمانبختحیرانخدارحمتزمینسوداچراغچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید