غزل شماره ۲۴۶۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
كعبه طواف می‌كند بر سر كوی یك بتی
این چه بتی است ای خدا این چه بلا و آفتی
ماه درست پیش او قرص شكسته بسته‌ای
بر شكرش نبات‌ها چون مگسی است زحمتی
جمله ملوك راه دین جمله ملایك امین
سجده كنان كه ای صنم بهر خدای رحمتی
اهل هزار بحر و كف گوهر عشق را صدف
زان سوی عزت و شرف سخت بلندهمتی
او است بهشت و حور خود شادی و عیش و سور خود
در غلبات نور خود آه عظیم آیتی
بشنو این خطاب را ساخته شو جواب را
ذره مر آفتاب را گشت حریف و بابتی
ای تبریز محرمت شمس هزار مكرمت
گشته سخن سبوصفت بر یم بی‌نهایتی

بهشتتبریزحریفخدارحمتسبوسخنصنمعشقعیشمحرمگوهر


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید