غزل شماره ۲۰۹۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با من صنما دل یك دله كن
گر سر ننهم آنگه گله كن
مجنون شده‌ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یك سلسله كن
سی پاره به كف در چله شدی
سی پاره منم ترك چله كن
مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله كن
ای مطرب دل زان نغمه خوش
این مغز مرا پرمشغله كن
ای زهره و مه زان شعله رو
دو چشم مرا دو مشعله كن
ای موسی جان شبان شده‌ای
بر طور برو ترك گله كن
نعلین ز دو پا بیرون كن و رو
در دست طوی پا آبله كن
تكیه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله كن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله كن

خدازلفزهرهسلسلهشبانصنمطربمجنونمرومشغلهمطربچشمگردن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید