غزل شماره ۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
من از كجا پند از كجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را كنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مكن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر كفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت كن ای مرتجا مست از كجا شرم از كجا
ور شرم داری یك قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا

بادهبختبزمجامخندانساقیسلطانعاشققدحمستپنهان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید