غزل شماره ۱۶۷۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
امشب ای دلدار مهمان توییم
شب چه باشد روز و شب آن توییم
هر كجا باشیم و هر جا كه رویم
حاضران كاسه و خوان توییم
نقش‌های صنعت دست توییم
پروریده نعمت و نان توییم
چون كبوترزاده برج توییم
در سفر طواف ایوان توییم
حیث ما كنتم فولوا شطره
با زجاجه دل پری خوان توییم
هر زمان نقشی كنی در مغز ما
ما صحیفه خط و عنوان توییم
همچو موسی كم خوریم از دایه شیر
زانك مست شیر و پستان توییم
ایمنیم از دزد و مكر راه زن
زانك چون زر در حرمدان توییم
زان چنین مست است و دلخوش جان ما
كه سبكسار و گران جان توییم
گوی زرین فلك رقصان ماست
چون نباشد چون كه چوگان توییم
خواه چوگان ساز ما را خواه گوی
دولت این بس كه به میدان توییم
خواه ما را مار كن خواهی عصا
معجز موسی و برهان توییم
گر عصا سازیم بیفشانیم برگ
وقت خشم و جنگ ثعبان توییم
عشق ما را پشت داری می كند
زانك خندان روی بستان توییم
سایه ساز ماست نور سایه سوز
زانك همچون مه به میزان توییم
هم تو بگشا این دهان را هم تو بند
بند آن توست و انبان توییم

بستانخنداندهاندولترقصسایهصنعتطرهعشقمستچوگان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید