غزل شماره ۱۲۹۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
توبه من درست نیست خموش
من بی‌توبه را به كس مفروش
بنده عیب ناك را بمران
رحمت خویش را از او بمپوش
تو سمیع ضمیر و فكری و ما
لب ببسته همی‌زنیم خروش
هر غم و شادیی كه صورت بست
پیش تصویر توست خدمت كوش
نقش تسلیم گشته پیش قلم
گه پلنگش كنی و گاهی موش
می‌نماید فسرده هر چیزم
همچو دیگند هر یكی در جوش
می‌زند نعره‌های پنهانی
ذره ذره چو مرغ مرزنگوش
وقت آمد كه بشنوید اسرار
می‌گشاید خدا شما را گوش
وقت آمد كه سبزپوشان نیز
در رسند از رواق ازرق پوش

ازرقاسرارتوبهخداخروشخموشرحمتقلمپنهان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید