غزل شماره ۱۲۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
كو مطرب عشق چست دانا
كز عشق زند نه از تقاضا
مردم به امید و این ندیدم
در گور شدم بدین تمنا
ای یار عزیز اگر تو دیدی
طوبی لك یا حبیب طوبی
ور پنهانست او خضروار
تنها به كناره‌های دریا
ای باد سلام ما بدو بر
كاندر دل ما از اوست غوغا
دانم كه سلام‌های سوزان
آرد به حبیب عاشقان را
عشقیست دوار چرخ نه از آب
عشقیست مسیر ماه نه از پا
در ذكر به گردش اندرآید
با آب دو دیده چرخ جان‌ها
ذكرست كمند وصل محبوب
خاموش كه جوش كرد سودا

امیددیدهسلامسوداطربعاشقعشقغوغامطربوصلپنهان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید