غزل شماره ۱۲۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما را سفری فتاد بی‌ما
آن جا دل ما گشاد بی‌ما
آن مه كه ز ما نهان همی‌شد
رخ بر رخ ما نهاد بی‌ما
چون در غم دوست جان بدادیم
ما را غم او بزاد بی‌ما
ماییم همیشه مست بی‌می
ماییم همیشه شاد بی‌ما
ما را مكنید یاد هرگز
ما خود هستیم یاد بی‌ما
بی ما شده‌ایم شاد گوییم
ای ما كه همیشه باد بی‌ما
درها همه بسته بود بر ما
بگشود چو راه داد بی‌ما
با ما دل كیقباد بنده‌ست
بنده‌ست چو كیقباد بی‌ما
ماییم ز نیك و بد رهیده
از طاعت و از فساد بی‌ما

دوستمستهستی


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید