غزل شماره ۲۹۰۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
فارغم گر گشت دل آواره‌ای
از جهان تا كم بود غمخواره‌ای
آفتاب عشق تو تابنده باد
تا بریزد هر كجا استاره‌ای
آفتابی كو به كوه طور تافت
پاره گشت و لعل شد هر پاره‌ای
تابشش بر چادر مریم رسید
طفل گویا گشت در گهواره‌ای
هر كی او منكر شود خورشید را
كور اصلی را نباشد چاره‌ای
چون عصای عشق او بر دل بزد
صد هزاران چشمه بین از خاره‌ای
چشم بد گر چه كه آن چشم من است
دور بادا از چنین رخساره‌ای
صد دكان مكر در بازار عشق
این چنین در بست از مكاره‌ای
شمس تبریزی به پیش چشم تو
حلقه حلقه هر كجا سحاره‌ای

تبریزجهانحلقهخورشیدعشقلعلچشمچشمه


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید