ای صورت روحانی امروز چه آوردی
آورد نمیدانم دانم كه مرا بردی
ای گلشن نیكویی امروز چه خوش بویی
بر شاخ كی خندیدی در باغ كی پروردی
امروز عجب چیزی میافتی و میخیزی
در باغ كی خندیدی وز دست كی میخوردی
آن طبع زرافشانی و آن همت سلطانی
پیران و جوانان را آموخت جوامردی
بگذر ز جوامردی كان هم ز دوی خیزد
در وحدت همدردی دركش قدح دردی
هم همره و همدردی هم جمعی و هم فردی
هم عاشق و معشوقی هم سرخی و هم زردی
با این همه در مجلس بنشین و میا با من
ترسم كه میان ره بگریزی و برگردی
ور ز آنك همیآیی با خویش مبر دل را
كز دل دودلی خیزد گه گرمی و گه سردی