غزل شماره ۲۶۰۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای دشمن عقل من وی داروی بی‌هوشی
من خابیه تو در من چون باده همی‌جوشی
اول تو و آخر تو بیرون تو و در سر تو
هم شاهی و سلطانی هم حاجب و چاووشی
خوش خویی و بدخویی دلسوزی و دلجویی
هم یوسف مه رویی هم مانع و روپوشی
بس تازه و بس سبزی بس شاهد و بس نغزی
چون عقل در این مغزی چون حلقه در این گوشی
هم دوری و هم خویشی هم پیشی و هم بیشی
هم مار بداندیشی هم نیشی و هم نوشی
ای رهزن بی‌خویشان ای مخزن درویشان
یا رب چه خوشند ایشان آن دم كه در آغوشی
آن روز كه هشیارم من عربده‌ها دارم
و آن روز كه خمارم چه صبر و چه خاموشی

بادهحلقهخماردرویشسلطانشاهدصبرعقلهشیار


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید