غزل شماره ۲۵۹۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ای پرده در پرده بنگر كه چه‌ها كردی
دل بردی و جان بردی این جا چه رها كردی
ای برده هوس‌ها را بشكسته قفص‌ها را
مرغ دل ما خستی پس قصد هوا كردی
گر قصد هوا كردی ور عزم جفا كردی
كو زهره كه تا گویم ای دوست چرا كردی
آن شمع كه می‌سوزد گویم ز چه می‌گرید
زیرا كه ز شیرینش در قهر جدا كردی
آن چنگ كه می‌زارد گویم ز چه می‌زارد
كز هجر تو پشت او چون بنده دوتا كردی
این جمله جفا كردی اما چو نمودی رو
زهرم چو شكر كردی وز درد دوا كردی
هر برگ ز بی‌برگی كف‌ها به دعا برداشت
از بس كه كرم كردی حاجات روا كردی

جفادعادوستزهرهشمعشیرینهوسچنگ


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید