غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
غزل شماره ۲۳۵۷
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
ای گشته دلت چو سنگ خاره
با خاره و سنگ چیست چاره
با خاره چه چاره شیشهها را
جز آنك شوند پاره پاره
زان میخندی چو صبح صادق
تا پیش تو جان دهد ستاره
تا عشق كنار خویش بگشاد
اندیشه گریخت بر كناره
چون صبر بدید آن هزیمت
او نیز بجست یك سواره
شد صبر و خرد بماند سودا
میگرید و میكند حراره
خلقی ز جدایی عصیرت
بر راه فتاده چون عصاره
هر چند شدهست خون جگرشان
چستند در این ره و چه كاره
بیگانه شدیم بهر این كار
با عقل و دل هزاركاره
العشق حقیقه الاماره
و الشعر طباله الاماره
احذر فامیرنا مغیر
كل سحر لدیه غاره
اترك هذا وصف فراقا
تنشق لهوله العباره
بگریخت امام ای مذن
خاموش فرورو از مناره
اندیشه
سحر
سودا
شعر
صبح
صبر
عشق
عقل
فراق
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
آمد مه و لشكر ستاره
ماییم قدیم عشق باره
هله بحری شو و در رو مكن از دور نظاره
در دلت چیست عجب كه چو شكر میخندی
بیا كه ساقی عشق شراب باره رسید
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال