آفتابا بار دیگر خانه را پرنور كن
دوستان را شاد گردان دشمنان را كور كن
از پس كوهی برآ و سنگها را لعل ساز
بار دیگر غورهها را پخته و انگور كن
آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز كن
دشت را و كشت را پرحله و پرجور كن
ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان
عاشقان را دستگیر و چاره رنجور كن
این چنین روی چو مه در زیر ابر انصاف نیست
ساعتی این ابر را از پیش آن مه دور كن
گر جهان پرنور خواهی دست از رو بازگیر
ور جهان تاریك خواهی روی را مستور كن