غزل شماره ۱۴۰۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم
تا به چه شیوه‌ها تو را من ز خدا بخواستم
تا شوی از سجود من مونس این وجود من
خود بشد این وجود من چون كه تو را بخواستم
در پی آفتاب تو سایه بدم ضیاطلب
پاك چو سایه خوردیم چون كه ضیا بخواستم
آهنیم ز عشق تو خواسته نور آینه
آتش و زخم می خورم چونك صفا بخواستم
سوی تو چون شتافتم جای قدم نیافتم
پاك ز جا ببردیم چون ز تو جا بخواستم

آتشآینهخدادعاسایهسحرعشق


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید