به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
چو نه راه بود و نی در عجب از كجا درآمد
بت و بت پرست و ممن همه در سجود رفتند
چو بدان جمال و خوبی بت خوش لقا درآمد
دل آهنم چو آتش چه خواست در منارش
نه كه آینه شود خوش چو در او صفا درآمد
به چه نوع شكر گویم كه شكرستان شكرم
ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد
همه جورها وفا شد همه تیرگی صفا شد
صفت بشر فنا شد صفت خدا درآمد
همه نقشها برون شد همه بحر آبگون شد
همه كبریا برون شد همه كبریا درآمد
همه خانهها كه آمد در آن به سوی دریا
چو فزود موج دریا همه خانهها درآمد
همه خانهها یكی شد دو مبین به آب بنگر
كه جدا نیند اگر چه كه جدا جدا درآمد
همه كوزهها بیارید همه خنبها بشویید
كه رسید آب حیوان و چنین سقا درآمد