غزل شماره ۲۷۵۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
روزی كه مرا ز من ستانی
ضایع مكن از من آنچ دانی
تا با تو چو خاص نور گردم
آن نور لطیف جاودانی
تا چند كنم ز مرگ فریاد
با همچو تو آب زندگانی
گر مرگم از او است مرگ من باد
آن مرگ به از دم جوانی
از خرمن خویش ده زكاتم
زان خرمن گوهر نهانی
منویس بر این و آن براتم
بگذار طریق امتحانی
خاموش ولی به دست تو چیست
باران آمد تو ناودانی

جاودانجوانخرمنزندگانیطریقفریادگوهر


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید