غزل شماره ۱۹۰۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو نقد قلب را از زر برون كن
وگر گوید زرم زوتر برون كن
كه بیگانه چو سیلاب است دشمن
ز بامش تو بران وز در برون كن
مگس‌ها را ز غیرت ای برادر
از این بزم پر از شكر برون كن
دو چشم خاین نامحرمان را
از آن زیب و جمال فر برون كن
اگر كر نشنود آواز آن چنگ
اگر تانی كری از كر برون كن
چو مستان شیشه اندر دست دارند
دلی كو هست چون مرمر برون كن
نران راه معنی عاشقانند
نر شهوت بود چون خر برون كن
بر یزید است شهوت پر و بالش
از این مرغان نیكو پر برون كن
چو بنده شمس تبریزی نباشد
تو او را آدمی مشمر برون كن

بزمتبریزعاشقمحرممستچشمچنگ


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید