غزل شماره ۱۷۱۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چند روی بی‌خبر آخر بنگر به بام
بام چه باشد بگو بر فلك سبزفام
تا قمری همچو جان جلوه شود ناگهان
صد مه و صد آفتاب چهره او را غلام
از هوس عشق او چرخ زند نه فلك
وز می او جان و دل نوش كند جام جام
چون به تجلی بتافت جانب جان‌ها شتافت
باده جان شد مباح خوردن و خفتن حرام
گفت جهان سلیم چیست خبر ای نسیم
گفت ندارم ز بیم جز نفسی والسلام

بادهجامجهانسلامعشقنسیمهوسچهره


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید