من كه حیران ز ملاقات توام
چون خیالی ز خیالات توام
به مراعات كنی دلجویی
اه كه بیدل ز مراعات توام
ذات من نقش صفات خوش توست
من مگر خود صفت ذات توام
گر كرامات ببخشد كرمت
مو به مو لطف و كرامات توام
نقش و اندیشه من از دم توست
گویی الفاظ و عبارات توام
گاه شه بودم و گاهت بنده
این زمان هر دو نیم مات توام
دل زجاج آمد و نورت مصباح
من بیدل شده مشكات توام
ای مهندس كه تو را لوحم و خاك
چون رقم محو تو و اثبات توام
چه كنم ذكر كه من ذكر توام
چه كنم رای كه رایات توام
سنریهم شد و فی انفسهم
هم توام خوان كه ز آیات توام