غزل شماره ۱۶۱۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم
به لب چشمه حیوان بكشم پای بمیرم
به كه مانم به كه مانم كه سطرلاب جهانم
چو قضا حكم روانم نه امیرم نه وزیرم
بروی ای عالم هستی همه را پای ببستی
تو اگر جان منستی نپذیرم نپذیرم

جهانعشقهستیچشمچشمه


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید